آغاز انقلاب کوپرنیکی در فلسفه دکارت
فلسفه مدرن در آثار فیلسوفانی چون دکارت و هیوم به نقطه اعلای خود دست یافت. رنه دکارت با انقلابی فلسفی، ذهن انسان را به عنوان بنیاد شناخت مطرح ساخت و “منِ اندیشنده” را محور تفکر قرار داد. این “من” که در قالب فاعلی شناسا و ارادهمند ظاهر میشود، سرچشمه اراده خود را از احساسات میگیرد. اما چرا احساسات چنین جایگاه محوری یافت؟ زیرا در این دستگاه فکری، پیش از تجربه ذهنی، هیچ واقعیت معتبری وجود ندارد که بتواند مبنای شناخت قرار گیرد.
اجتماع نباید قید و بند علم بشود، علم باید حاکم بر اجتماع باشد
امروزه اکثریت دانش پژوهان متاسفانه به راحتی نابترین مفاهیم فلسفی را به مفاهیمی آغشته به سیاست تبدیل میکنند. ما نمیگوییم فلسفه نباید کاربرد اجتماعی داشته باشد، اما تأکید میکنیم که پیش از هر چیز، باید فلسفه را به درستی فهمید. هنگامی که میخواهیم جامعه را درک کنیم، نباید آن را از دریچه سیاست زدگی بفهمیم. بر این مسئله تأکید فراوان داریم که در ایران، سیاست زدگی به شدت رواج دارد.
اجتهاد تشکیلاتی و علوم انسانی
اجتهاد گروهی در علوم انسانی، با تکیه بر مبانی مشترک و همکاری میان پژوهشگران، راهکاری ضروری برای پیشرفت علمی است. از آنجا که بسیاری از رشتههای علوم انسانی ماهیت بینرشتهای دارند، پژوهشهای فردی ناکارآمد بوده و تنها با تقسیم کار و تعامل علمی میتوان از دوبارهکاری جلوگیری کرد و سرعت تحقیق را افزایش داد. با توجه به فاصلهٔ علمی با غرب، این روش نه یک انتخاب، بلکه تکلیفی اجتنابناپذیر است. در این مدل، هر محقق در حوزهٔ تخصص خود فعالیت میکند و با همافزایی دانش، خروجی پژوهشها بهصورت یکپارچه و کارآمد ارائه میشود
دورهای آموزشی
- اخلاق و عرفان (4)
- تقریرات (0)
- جریان شناسی (1)
- درس گفتار (4)
- درس گفتار اصول فقه (1)
- درس گفتار فلسفه (1)
- درس گفتار فلسفه علوم انسانی (0)
- درس گفتار منطق (2)
- دسته بندی نشده (0)
- سخنرانی ها (6)
- عکس نوشته (0)
- علوم اجتماعی (1)
- فلسفه غرب (0)
- مقالات (0)
- مکتوبات (13)
- منتخب سردبیر (9)
- یادداشت ها (13)