انقلاب کوپرنیکی و مسئله معرفت
پس از دوآلیسم دکارتی که ذهن و عین را از هم جدا کرد، راسیونالیسم شکل گرفت و معرفت را حاصل تعامل سوژه و ابژه دانست. کانت با انقلاب کپرنیکی خود، این ایده را دگرگون کرد و نشان داد که ذهن، واقعیت را از طریق مقولات پیشین (مانند مکان و زمان) میسازد، نه اینکه صرفاً آن را بازتاب دهد. بهعقیدهی او، ما هرگز بهخودِ واقعیت (نومن) دسترسی نداریم، بلکه تنها پدیدهها (فنومن) را از طریق چارچوبهای ذهنیمان درک میکنیم. بنابراین، پرسش از «مطابقت ذهن با واقعیت» بیمعناست، چون ذهن همواره جهان را با مفاهیم خود شکل میدهد. کانت بهجای این پرسش، به بررسی ماهیت خودِ معرفت پرداخت و فلسفه را از بحث دربارهی تطابق ذهن و عین، به سوی تحلیل شرایط امکان معرفت سوق داد.
رایگان!
دورهای آموزشی
- اخلاق و عرفان (4)
- تقریرات (0)
- جریان شناسی (1)
- درس گفتار (4)
- درس گفتار اصول فقه (1)
- درس گفتار فلسفه (1)
- درس گفتار فلسفه علوم انسانی (0)
- درس گفتار منطق (2)
- دسته بندی نشده (0)
- سخنرانی ها (6)
- عکس نوشته (0)
- علوم اجتماعی (1)
- فلسفه غرب (0)
- مقالات (0)
- مکتوبات (13)
- منتخب سردبیر (9)
- یادداشت ها (13)