انقلاب کوپرنیکی و مسئله معرفت

پس از دوآلیسم دکارتی که ذهن و عین را از هم جدا کرد، راسیونالیسم شکل گرفت و معرفت را حاصل تعامل سوژه  و ابژه  دانست. کانت با انقلاب کپرنیکی خود، این ایده را دگرگون کرد و نشان داد که ذهن، واقعیت را از طریق مقولات پیشین (مانند مکان و زمان) می‌سازد، نه اینکه صرفاً آن را بازتاب دهد. به‌عقیده‌ی او، ما هرگز به‌خودِ واقعیت (نومن) دسترسی نداریم، بلکه تنها پدیده‌ها (فنومن) را از طریق چارچوب‌های ذهنی‌مان درک می‌کنیم. بنابراین، پرسش از «مطابقت ذهن با واقعیت» بی‌معناست، چون ذهن همواره جهان را با مفاهیم خود شکل می‌دهد. کانت به‌جای این پرسش، به بررسی ماهیت خودِ معرفت پرداخت و فلسفه را از بحث درباره‌ی تطابق ذهن و عین، به سوی تحلیل شرایط امکان معرفت سوق داد.

رایگان!

تاملی در معنای سکولاریسم معرفتی؛ شک نه دلیل چیزی است، نه چیزی دلیل آن است.

سکولاریسم معرفتی نوعی نگاه معرفتی است که در آن نگاه دنیوی به معرفت اهمیت دارد. به نظر می‌رسد منشأ فهم سکولار از معارف چیزی جز نگاه به دنیا نباشد. همان‌طور که در محل خود بیان شده است، عالم ماده محط غیبت است؛ بدین معنا که هر بُعد از ابعاد ماده از بُعد دیگر غیبت دارد. اگر نیک در ماده تأمل کنیم، آن را دارای ابعاد بسیار خواهیم یافت که هیچ بُعدی در بُعد دیگر حضور ندارد و به همین جهت، «حضور» در عالم ماده بی‌معناست. از همین رو، کسی که تنها نگاه خود را به عالم ماده دوخته است، هیچ‌گاه نمی‌تواند از آب گوارای حضور بنوشد و از علم و یقین که از حضور جریان می‌یابد، بهره‌ای نخواهد برد.

رایگان!