اجتهاد تشکیلاتی و علوم انسانی
اجتهاد گروهی در علوم انسانی، با تکیه بر مبانی مشترک و همکاری میان پژوهشگران، راهکاری ضروری برای پیشرفت علمی است. از آنجا که بسیاری از رشتههای علوم انسانی ماهیت بینرشتهای دارند، پژوهشهای فردی ناکارآمد بوده و تنها با تقسیم کار و تعامل علمی میتوان از دوبارهکاری جلوگیری کرد و سرعت تحقیق را افزایش داد. با توجه به فاصلهٔ علمی با غرب، این روش نه یک انتخاب، بلکه تکلیفی اجتنابناپذیر است. در این مدل، هر محقق در حوزهٔ تخصص خود فعالیت میکند و با همافزایی دانش، خروجی پژوهشها بهصورت یکپارچه و کارآمد ارائه میشود
تاملی در نسبت فلسفه و علوم انسانی بخش دوم
بحث دربارهٔ نسبت فلسفه و علوم انسانی، هم دشوار است و هم ساده. علم معانی مختلفی دارد: گاهی پوزیتویستی است (علوم انسانیِ پوزیتویستی در پیوند با آن شکل میگیرد)، گاهی تفهّمی-تفسیری است (مانند رویکرد وبر تحت تأثیر ریکرت که میان مدرنیته و پسامدرنیته واسطه میشود)، و گاهی پسامدرن است (که در آن، علم بهجای نظام علمی، به اطلاعات تقلیل مییابد). در این نگاه، کلیت و ضرورتِ علم نادیده گرفته میشود و برداشتها نسبی و متغیرند.
دورهای آموزشی
- اخلاق و عرفان (4)
- تقریرات (0)
- جریان شناسی (1)
- درس گفتار (4)
- درس گفتار اصول فقه (1)
- درس گفتار فلسفه (1)
- درس گفتار فلسفه علوم انسانی (0)
- درس گفتار منطق (2)
- دسته بندی نشده (0)
- سخنرانی ها (6)
- عکس نوشته (0)
- علوم اجتماعی (1)
- فلسفه غرب (0)
- مقالات (0)
- مکتوبات (13)
- منتخب سردبیر (9)
- یادداشت ها (13)